دست نوشته های جسته گریخته من

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام

از دوستا آشنایان قدیمیا اولیا وبلاگیا ، کیا هستن و این پست رو خوندن؟

لطفا کامنت(آزاد یا خصوصی) بذارید بگید کجایید چکار میکنید

میخوام از حالتون باخبر بشم

+ تاریخ : ۱۳۹۶/۰۱/۱۷ به قلم : رضـــا |
دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mfranklya بازدید : 98 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51

درود! اگه شروع کنم به نوشتن، قطعا بین حال و هوای نوشته هام با گذشته تفاوتای زیادی وجود خواهد داشت چراکه بین حال و هوای خودم با آدم سابق خیلی فرقا هست. خیلی وقته دارم تو خودم زندگی میکنم. اتفاقای مختلف آدمو ریزه ریزه به سمت و سوهایی میبره که تا سالها متوجهش نیستی و یه باره به خودت میای و میبینی چقد عوض شدی، چقد مسیرت تغییر کرده. چقد این پروسه بزرگ شدن پیچیدس. هم خوبه هم بد. بیست و پنج سالگی رو دارم تجربه میکنم. روزهای بیست و پنج سالگی تا اینجاش برام خیلی جذاب نبوده. بیشتر مشغول به خودم بودم و کلنجار رفتن با باورها و اهداف! باورهایی که مدام تحت تاثیر شرایط زمونه، پاره پوره میشن و ترکش میخورن! هی دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mfranklya بازدید : 94 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51

دلم یه حال خیلی خوب میخواد. دلم یه شب نشینی تا صبح میخواد پر از خاطرات بچگی. دلم یه آرامش میخواد. یه آرامش محض! یه آغوش مثلا. ترجیحا با یه کمر لاغر دور کمر حدود 50-55 و آپشنای مناسب دیگه که حالا جاش نیست بشکافم آناتومیه قضیه رو. خلاصه یه چیم هست! این روزا بیشتر از هرچیز به اوضاع شخمیه مملکت فکر میکنم. سیاستای شخمانتیک و افتضاحی تحت عنوان اقتصاد! تو این اوضاع احوال اقتصادی واقعا مُردن هم به صرفه نیست! قطعا کسایی که مجبورن خرج کفن و دفن آدمو بدن، انقد تحت فشار مالی قرار میگیرن که عملا بُعد معنوی داستان مالیده میشه به دیوار! امروز یجورایی بی عذر و دلیل سر از ستاد مردمی عضو فعلی و کاندیدای آینده ش دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mfranklya بازدید : 93 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51

این عکس که بالای وبلاگه مربوط به پنج سال پیشه تقریبا. اولین سالی که بوشهر دانشجو بودم. سالهای بوشهر مثل برق و باد گذشت. جملم کلیشه ایه ولی واقعا انگار همین پس پریروز بود که تو همین وبلاگ درمورد رفتنم و آغاز پروسه دانشجویی نوشتم. که فکر میکنم تو آرشیو شهریور 90 باشه. الان من یه مهندسم! مهندس عمران! اما آیا این عنوان الان و توی این دوره زمونه، با مثلا یک دهه قبل، هم ارزش و هم ترازه؟ بهتره بگم اصلا قابل مقایسه هست؟ قطعا نیست! جامعه ای داریم که از یه طرف کلا داره به یک "تولیدی مدرک دانشگاهی" تبدیل میشه و از طرف دیگه مردمش روز به روز از همه نظر افت میکنن. یه زمانی که چندان هم دور نبود سر هر صندلی و دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mfranklya بازدید : 100 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51

وبلاگ خیلی محیط خاصیه. فضاش با هیچ فضای مجازی بنظرم قابل مقایسه نیست. فیسبوک. تلگرام. اینستاگرام. واتساپ... هیچکدوم به وبلاگ نمیرسن. اما یه موضوعی که تو وبلاگ و وبلاگ نویسی خیلی اهمیت داره بنظرم اینه که روابطی که بعنوان دوست، هم صحبت، مخاطب یا هرچیزی شکل میگیره، باید همون در حد مجازی باقی بمونه. یا اینکه نهایتا مثلا بعد چند سال مخاطبا و دوستا بتونن فقط یکبار یه ملاقات داشته باشن، این هم بنظرم جالب و باحال میتونه باشه. وگرنه وبلاگ اصلا محیط خوبی واسه مخ زنی و سایر داستانای مشابه نیست! در حال حاضر چیزی که میتونه تو این زمینه حال منو خیلی خوب کنه، حداقل یه خبر از دوستا و مخاطبای مجازیمه. که متاسف دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mfranklya بازدید : 92 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51

 

فکر کنم تنها کسی که از دولت قبلی برای ریاست جمهوری ثبت نام نکرد همون دختره بود که تو بازی ایتالیا نشونش دادن !

+ تاریخ : ۱۳۹۶/۰۱/۲۷ به قلم : رضـــا |
دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : سیصدو,کنم,دوازده, نویسنده : mfranklya بازدید : 99 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51

یکی از مشکلاتی که چند وقته باهاش درگیرم و تصمیم داشتم بعنوان یه عادت ناخوشایند در سال جدید کنار بذارمش، ناتموم رها کردن عزم ها و درواقع نصفه نیمه کار انجام دادن بود. خیلی آزار دهنده و یجوریه خلاصه و حس خوبی بهم نمیده وقتی یک تصمیمی میگیرم که مثلا کاری انجام بدم و این تصمیم رفته رفته کم رنگ میشه و بعد یه مدتی هم (به نسبت اون انرژی اولیه) کلا فراموش میشه. اصولا آدم جو گیری نیستم که مثلا یه دفعه تصمیم بگیرم کاریو انجام بدم و بعد هم نتونم از عهدش بربیام و نصفه نیمه بمونه. ولی خب چند وقتیه دل و دماغم اونجور که باید و شاید به کارا نمیره! ولی خب یه تصمیمی اخیرا گرفتم که درموردش خیلی مصمم هستم و اینجا دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mfranklya بازدید : 103 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51

  مجری : آقای قالیباف  برنامهء دولت خودتون رو بصورت شفاف در زمینه ماجرای "شنگول و منگول" بیان کنید. شما چهار دقیقه فرصت دارید قالیباف : بعله این قضیه جزء اولویت های دولت مردم است، شنگول مهم است. منگول مهم است. حبه انگور مهم است! اما حرف من اینه، آقای روحانی چرا اون شب که به ما گفتید میاید سالن واسه فوتبال نیومدید؟! بعله مردم همین چهار درصد ها هستند که نمی توانند ندارند و نمیشود! (لبخند روحانی) در حالی که ما داریم، می شود! و میتوانیم ... من قول میدهم که به همه افراد یک مزدا3 بدهم و کاری کنم که زرافه ها پرواز کنند! مجری : خب نامزد ها هرکدوم دو دقیقه فرصت نقد دارند جهانگیری : البته با برخورد های دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : مشاجره,انتخاباتی, نویسنده : mfranklya بازدید : 91 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51

همیشه حصــاری از واژه ها اطراف ذهنت وجـود داره ...
و وظیفهء تو اینه که
"مصلحت" رو از بیـن
"شاید" ، "گاهی" و "امـا"ها
پیــدا کنی !
------------------------------------------
در عجبـم که "مـن" تا این حـد واژهء دشواری بود که هیچکس نفهمیـدش !
دست نوشته های جسته گریخته من...
ما را در سایت دست نوشته های جسته گریخته من دنبال می کنید

برچسب : ۳۱۷, نویسنده : mfranklya بازدید : 102 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:51